1 00:00:03,169 --> 00:00:14,881 ‫همه ما در این جهان با ساختارهای شرطی ‫ بیولوژیکی متولد شدیم، اما بدون خودآگاهی 2 00:00:15,382 --> 00:00:18,785 ‫اغلب وقتی به چشمان یک ‫کودک خردسال نگاه می‌کنید، 3 00:00:18,785 --> 00:00:26,493 ‫اثری از خود وجود ندارد، ‫فقط خلأیی درخشان وجود دارد 4 00:00:26,526 --> 00:00:34,901 ‫فردی که در آن خلأ رشد می‌کند، نقابی است ‫که روی هوشیاری را پوشانده 5 00:00:34,934 --> 00:00:42,876 ‫شکسپیر گفت: "همه جهان یک صحنه و ‫ همه مردان و زنان، فقط بازیگران هستند" 6 00:00:48,882 --> 00:00:56,990 ‫در فردی بیدار، آگاهی از طریق شخصیت، ‫ از طریق نقاب می‌درخشد 7 00:00:59,159 --> 00:01:03,863 ‫وقتی بیدار هستید، با شخصیت ‫خود شناخته نمی‌شوید 8 00:01:03,897 --> 00:01:09,369 ‫شما باور نمی کنید که ماسک‌هایی ‫ هستید که بر سر دارید 9 00:01:11,871 --> 00:01:18,445 ‫اما از ایفای نقش نیز ‫دست بر نمی‌دارید 10 00:01:37,163 --> 00:01:46,873 ‫وقتی با نقاب و شخصیت خود شناخته ‫می‌شویم، این مایاست، توهم خویشتن 11 00:01:49,008 --> 00:01:56,049 ‫سامادی بیداری از رویای شخصیت ‫در نمایش زندگی است 12 00:02:07,727 --> 00:02:12,198 ‫دوهزار و چهارصد سال پس از ‫نوشتن "جمهوری" توسط افلاطون، 13 00:02:12,232 --> 00:02:18,505 ‫بشر هنوز در حال ‫خروج از غار افلاطون است 14 00:02:20,340 --> 00:02:28,047 ‫در حقیقت، ممکن است بیش از ‫هر زمان دیگری دچار توهمات باشیم 15 00:02:31,384 --> 00:02:34,921 ‫افلاطون از سقراط خواسته بود ‫ گروهی از مردم را توصیف کند که 16 00:02:34,954 --> 00:02:41,060 ‫تمام زندگی خود را در غاری به صورت زنجیرزده ‫در مقابل یک دیوار خالی زندگی می‌کردند 17 00:02:41,094 --> 00:02:44,597 ‫تنها چیزی که آن‌ها می‌توانستند ببینند ‫سایه‌هایی بود که روی دیوار طراحی شده بود 18 00:02:44,597 --> 00:02:48,434 ‫توسط چیزهایی که از مقابل آتشی ‫که پشت آن‌ها بود می‌گذشتند 19 00:02:48,468 --> 00:02:53,640 ‫این نمایش عروسکی ‫به دنیای آن‌ها تبدیل شده بود 20 00:02:54,874 --> 00:03:04,551 ‫به گفته سقراط، سایه‌ها به همان اندازه‌ی ‫.زندانیان به دیدن واقعیت، نزدیک بودند 21 00:03:05,885 --> 00:03:09,289 ‫حتی پس از اینکه درباره ‫جهان خارج به آن‌ها گفتند، 22 00:03:09,322 --> 00:03:14,160 ‫آن‌ها همچنان بر این باور بودند ‫که سایه‌ها همه چیز هستند 23 00:03:14,194 --> 00:03:17,330 ‫حتی اگر آن‌ها مشکوک بودند ‫که چیز دیگری وجود دارد، 24 00:03:17,363 --> 00:03:24,070 ‫آن‌ها مایل به ترک آنچه ‫ آشنا بود، نبودند 25 00:03:30,510 --> 00:03:36,149 ‫بشریت امروز مانند افرادی است که ‫فقط سایه‌های روی دیوار غار را میدیدند 26 00:03:36,182 --> 00:03:39,719 ‫سایه‌ها مشابه افکار ما هستند 27 00:03:39,752 --> 00:03:43,356 ‫جهان تفکر تنها دنیایی است ‫ که ما می‌شناسیم، 28 00:03:43,389 --> 00:03:51,064 ‫اما جهان دیگری وجود دارد که ‫فراتر از تفکر، فراتر از ذهن دوگانه است 29 00:03:51,798 --> 00:03:54,867 ‫آیا حاضرید غار را ترک کنید؟ 30 00:03:54,867 --> 00:04:01,908 ‫همه آنچه را که می‌دانستید رها کنید ‫ تا حقیقت خود را بفهمید؟